خوب ...
بالاخره ما هم ارد فاز اول قرنطینه شدیم .
از امروز ظهر همه ی رستورانها ، کلابها ، باشگاههای ورزشی ، و فروشگاههای غیر ضروری تعطیل میشن . مدارس تو ایالت ویکتوریا از فردا تعطیل هستند ولی تو ایالت ما نهضت همچنان ادامه دارد . فقط سوپرمارکتها، پمپ بنزین ها، داروخانه ها، مغازه های خوار و بار و سیستم ترانسپورت و حمل و نقل دایر خواهد بود .
حقوق بیکاری برای کسانیکه تو این اوضاع و اجوال جدید کارشون رو از دست میدن تقریبا دوبرابر نرخ معمول هست ، کمک هزینه های خانوار بیشتر میشن ، بیزینس های کوچک و متوسط کمکهای دولتی دریافت میکنند ...
با این حساب اگه در بدترین شرایط قرنطینه بشیم و جفتمون حقوق بیکاری بگیریم و مهد کودک هم نریم و قسط بانک هم طبق وعده تا شش ماه ندیم و مراکز خرید هم تعطیل بشن ، احتمالا پس انداز هم بشه کرد . دیگه جایی برای پول خرج کردن نمیمونه که ...
داریم فکر میکنیم که چیکار کنیم اگه تو خونه موندیم ؟؟؟؟
به باغچه هامون میرسیم ، سبزی میکاریم ، نون می پزیم ، کارای تعمیرات خیاطی رو انجام میدیم ، بافتنی می بافیم ، فیلم و سریال میبینیم ، و احتمالا هر جند روز یه بار سر ترک دیوار می پریم به هم !
مشکل اصلی و اساسی " چگونه سرگرم کردن فرفروک " هست . امروز باید قبل از اینکه فروشگاهها ببندن برم ماسه ی تمیز بگیرم و یک عالمه رنگ قابل شستشو و دفتر نقاشی و خمیر بازی و ...
ولی هر جوری فکر میکنم میبینم تهش یه ذره ترسناکه هنوز . کاش مامانم پیشم بود . الان به جای اینکه تو آپارتمان گیر افتاده باشه تو حیاط زیر آفتاب پاییز مینشست و کتاب میخوند و جاهای خوبش رو برام تعریف میکرد و با هم چایی بعد از ظهر میخوردیم و هی حرف میزدیم . و هی حرف میزدیم . من هیچوقت اونجوری که عاشق مامانم هستم عاشق هیچ کس دیگه ای نشدم . فرفرک فرق میکنه چون باید مواظبش باشم در حالیکه مامانم همیشه مواظب من بوده و هست و همیشه جواب همه ی سوالا رو داره . کاش با مامانم قرنطینه میشدیم . چه کیفی داشت ....
یه چیز بامزه هم بگم تو این هاگیر واگیر؟؟
دیروز با مادر شوهرم اینا ویدئو کال داشتیم . وسط صحبت میگه الان که قراره بشینین خونه و کاری هم ندارین لااقل دو تا بچه ی دیگه هم بیارین فرفرک تنها نمونه ..... از خنده خفه شدم . بهش میگم فکر نمیکنم قرنطینه اونقدرا طول بکشه ها ، فوقش شش ماهه . ما برای دو تا بچه لااقل دو تا نه ماه بعلاوه ی یه آنتراکت سه چهار ماهه لازم داریم !!
روز جهانی لباسشویی...برچسب : نویسنده : maral-memories بازدید : 160