احتمالا هیچ کدوم از همکلاسیهای فرفرک به اندازه ی ایشون بوسیده نمیشن . چون هربار که ما صبح و بعد از ظهر دست به گردن هم میشیم و میبوسمش خیلی از بچه هادورمون جمع میشن .
بوس صبح بخیر داریم، بوس شب به خیر داریم ، بوس خستگی در کردن داریم ، بوس بعد از دست و رو شستن و حموم کردن داریم، بوس بعد از استقرار تو صندلی بچه داریم ، و بعد از شونه کردن موها و بافتنشون و خرگوشی کردن داریم، بوسِ " بیا بغلم حال مامان بهتر شه داریم"، و بوس های بیدلیل .
یه بوس خیلی خیلی خیلی شیرین هم داریم ...
من نشسته ام رو راحتی و کتاب میخونم ، فرفرک جلو پای من رو فرش داره بازی میکنه، یهو سرشو بلند میکنه، خودشو میکشه تو بغلم ، دست میندازه دور گردنمو میگه :
Mommy, kiss me one more time
اون لحظه، اون لحظه ی قشنگیه که من فکر میکتم همه ی لذت دنیا رو برده ام و اگه همون ثانیه بمیرم هیچ حسرت نخواهم داشت .
لحظه ای که فکر میکنم به هزار بار هزار ساعت درد زایمان می ارزید و به هزار بار هزار شب بیداری.
لحظه ای که فکر میکنم چقدر خوشبختم که مادرم عاشقم بود و عاشق بودن رو یادم داد.
برای همه ، آرزوی لحظه های خوب دارم ....
روز جهانی لباسشویی...برچسب : نویسنده : maral-memories بازدید : 130