دهکده ی جهانی

ساخت وبلاگ
دوشنبه کشف کردم که ما خودمون یه دهکده ی جهانی در مقیاس کوچکیم . 

شنبه یکشنبه که تعطیل آخر هفته بود ، سه شنبه هم روز اول سال نو و تعطیل . دوشنبه رو خیلیا مرخصی بودن من قرار بود برم سرکار . البته 8.5 رفتم تا دوازده . خوش هم گذشت . اینجا کلا روزای غیر تعطیلو که میان سرکار ، خیلی راحت میان ! 

استرالیا ذاتا کشور زیادی ریلکسیه . یه بار عکس گذاشته بودن تو فیس بوک که یارو با بیکینی رفته بود رای بده ، یا مثلا با لباس خواب میرن سوپرمارکت یا لخت با یه شرت و پابرهنه میرن خرید.. 

برا من اون اوایل مخصوصا خیلی عجیب بود . خودم حتی با تی شرت هم نمیتونم برم سرکار . کت و شلوار نمیپوشم همیشه ، ولی نیمه رسمی هستم معمولا . شلوار جین مشکی هم بپوشم تونیک روش یا بلوزی که میپوشم یه جوری خانمانه س که حالت اسپرتی یه جین رو خنثی کنه . ولی از مدل اینام خوشم میاد . دوشنبه تو دفتر فقط من و " جین " بودیم . یه بلوز آستین کوتاه پوشیده بود با این یقه های پرپری و یه شورت کوتاه . من تنها فرقی که داشتم این بود که کفش اداری نپوشیده بودم و بدون جوراب بودم ! خیلی باحالن . 

در حین کار شروع کردیم به حرف زدن و وقت چایی اومد که یه سوالی میخوام بپرسم اگه دوست نداشتی جواب نده اصلا مهم نیست . گفتم یا خدا حالا یا درمورد اینکه دین و مذهبت چیه میخواد بپرسه یا مسائل خاورمیانه که حس هیچ کدومش نبود . ولی پرسید وقتی بچه دار شدی چند سالت بود . بهش میگم اینکه کاری نداشت فهمیدنش ، همه ی پرونده های اداری دست خودته ، تاریخ تولدمو میدونی ، سن فرفرک رو هم همینطور . درهرحال این که من سی و نه سالگی مامان شدم خیالش رو راحت تر کرد . خودش سی و شش سالشه و با دوست پسرش که مصریه یکی دوسال پیش آشنا شده . الان تصمیم گرفتن برای ایشون ویزای مهاجرتی بگیرن که بیاد اینجا و ازدواج کنن و بچه دار شن . گفتم برام جالبه چون اینجا اکثرا تو سن پایین اولین بچه شونو دارن . گفت آره یکیش خواهر خودم که تو بیست و دو سالگی چهارتا بچه داشت ! 

بعد رسیدیم به اینکه چقدر ما جالبیم : 

من ایرانیم 

جین و جنیفر و ... اوزی ان 

رافائلا اسپانیاییه ، شوهر رافائلا مال آفریقای جنوبیه 

زن استیون کلمبیاییه 

زن مایکل هندیه 

شوهر جنیفر نیوزیلندیه ...

با مزه نیست؟ 

بعد صحبت بچه شد و گفتم دوست دارم فرزند خونده داشته باشم اگه شوهرم راضی بشه . که با من هم عقیده بود . گفت دوست دارم یه بار حاملگی رو تجربه کنم ولی بعدش بچه بیارم و بزرگ کنم . اونجا فهمیدم که جنیفر و مایک هم هرکدوم یه فرزند خونده دارن . بچه های مایک رو دیده م یه دختر همسن فرفروک و یه پسر خوشگل شش ساله . 

خلاصه کلی با هم گپ زدیم حین کار و بعد از مدتها درست به همون اندازه ای که با آرزو خوش میگذشت خوش گذشت بهم . 

روز جهانی لباسشویی...
ما را در سایت روز جهانی لباسشویی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maral-memories بازدید : 118 تاريخ : شنبه 13 بهمن 1397 ساعت: 10:18