البته که جای تعجب نیست . از ایران خارج شدن که ماهیت آدمها رو عوض نمیکنه . نه بهتر میشیم نه بدتر . فقط مجبوریم مطابق عرف اون جامعه ی جدیدی که توش هستیم زندگی کنیم . مخصوصا وقتی تو سن بالا مثل من و امثال من مهاجرت میکنیم . منظورم اینه که بچه تر ها خودشون رو با قوانین و اخلاق اینجا وفق میدن ولی ماها...
مثال بزنم؟
اوایل که اومده بودم اینجا برام جالب بود که میدیدم حتی کارمنهای بانک هم پشت میزشون نمیشینن ( مگر اینکه تو جلسه یا در حال مشاوره دادن باشن) . یعنی اینجوری نیست که تو " اینقده منتظر بشی تا زیر پات علف درآد ، بعد یارو یواش یواش کله شو بالا بیاره ...!!" کارمند هم مثل تو سرپاست . یعنی کلهم سرپا و مشغول فعالیتن . بانک ، شهرداری، معازه های کوچیک وبزر ، سوپرمارکتا، پلیس ،....
همه به جز مغازه دارای ایرانی که به عادت حجره داری ودل ایرانی لم میدن پشت دخل و سبیل نداشته شون رو تاب میدن .
این بود و بود تا بحث خونه خریدن پیش اومد و هرجا میرفتیم میگفتن مشاور مالی دارین؟ برای من زیاد فرق نمیکنه ولی بابای بچه ترجیح داد مشاور ایرانی بگیره . - حسابدارشم ایرانیه و معتقده حوصله ی انگلیسی حرف زدن راجع به حساب و کتاب رو نداره ) . این شد که با تقریبا پنج مشاور مجزا که تو سیدنی دفتر و دستک دارن و کلی هم منم منم ، تماس گرفت . بماند که اولش منت هم میذاشتن که ما چون هموطنیم مشاوره ی رایگان میدیم ( که دروغی بیش نبود و مشاورین همه شون حق الزحمه شون رو از بانکی که بهمون وام میده میگیرن نه از ما ) . و ما به تعداد انگشتان دست به روایات مختلف رسیدیم در باب چگونه وام مسکن بگیریم ، کی میتونیم بگیریم ، چقدر میتونیم بگیریم ؟
همه شون هم ناامید کننده بودن . تقریبا همه شون گفتن باید تا آخر سال مالی صبر کنیم چون آقامون مالیاتش رو خودش می پردازه و سیستمش با من که کارفرما دارم فرق میکنه . یکی میگفت که باید بیشتر از دوسال از این سیستم آقا گذشته باشه ، .... مدارک مورد نیاز هم باز هرکی یه چیزی میفرمود که خوب تهیه اون لیست هم بخشیش میرفت تا آخر سال مالی .
شنبه از خود بانک وقت مشاوره گرفته بودیم و جواب این بود :
چون حساب معتبری داریم ، هیچ وقت مشکل بازپرداخت نداشتیم ، بدهی کارت اعتباری نداریم ، و در مجموع خوش حسابیم ، با احتساب شرایط خودمون و آقا و اینکه چه جوری حقوق میگیریم و چقدر میگیریم و اینا ؛ هر لحظه که اراده کنیم واممون حاضره .
به همین راحتی . ( ضامن معتبر کارمند و اینا هم نمیخواد) . چون خونه ی اولمونه پول تمبر هم که چیزی حدود بیست هزار تاس نمیدیم ، بهره ی بانکی هم 3.6 درصده ( بانکداری با ربای بلاد کفر)
اینکه خوشحال شدیم یک طرف ماجراست . اینکه چرا ما ایرانی جماعت بلد نیستیم بگیم " اطلاعی ندارم" یه طرف . یعنی از پنج نفر یه بنده ی خدا پیدا نشد بگه " اجازه بدین من شرایط شما رو بررسی کنم بعد بهتون خبر میدم " و تو این فاصله زنگ بزنه از بانک همین ماجرا رو تعریف کنه و همین جوابی که ما گرفتیم رو بگیره .
الان ما با دل خوش دنبال خونه میگردیم .
البته تقریبا .
اینبار مشکل انتقال پول از ایران رو داریم . یه مقدار دلار اونجا دارم که باید بیاد و اضافه بشه به پول پیش خونه . صرافی ها میگن ما دست به دلار آمریکا نمیزنیم خطر داره !!
از شنبه باید بریم خونه گردی ....
روز جهانی لباسشویی...برچسب : نویسنده : maral-memories بازدید : 132