بهونه

ساخت وبلاگ
فرفروک رو نوبتی میبریم حموم - من اونقدر خارجی نیستم که هر شب بشورمش ، چه معنی داره اصلا؟ بچه م آب میره اگه هرشب بره حموم ، بعدشم زمستونه و خشک کردن موهاش سخته-. هفته ای دو بار معمولا میره حموم و با وجود اینکه قرار بود نوبتی باشه ، سه بار من میبرمش یه بار باباش . از این قضیه شاکی نیستم ، اتاقک دوش حموممون خیلی کوچیکه و وقتی لگنش رو میذارم اون تو ، من به زور جامیشم چه برسه به باباش . کوچیکتر که بود تو وان میشستم و آخر سر میبردمش زیر دوش برا آبکشی ، بزرگتر شد دردسر شروع شد : یکساعتم ولش کنی مثل بیشتر بچه ها دوست داره شالاپ شولوپ کنه ، به شامپوزدن که میرسیم مقاومتش شروع میشه ، از یه طرف موهاش ( ماشالله) بلنده و فرفری و باید درست و حسابی شسته شه ، ازطرف دیگه دوست دارم از حموم رفتنش لذت ببره و تجربه ناخوشایندی نباشه براش . 

اینه که لگنو میذاریم زیر دوش و دوش رو تنظیم میکنیم رو شیشه که غیر مستقیم بپاشه رو سرکار خانوم و بتونیم در حین بازی با اردک و لاک پشت و خرچنگ و قورباغه ، موهاشو بشوریم . 

این نوبت حمومه که رو اعصابمه . نوبت حموم بابای بچه رو از دو روز پیش اعلام میکنم ، روزموعود هم از ساعت چهار پنج عصر یادآوری میکنم که باید بچه رو ببره حموم ، یکساعت میگذره ، دو ساعت میگذره ، سه ساعت میگذره .....

بهونه های پشت سر همش شروع میشه : 

-"بذار فردا ببرمش حموم "

-"چرا؟"

-"امروز دوشنبه ست (یا سه شنبه یا چهارشنبه یا ...)"

-"امروز صبح بیدار شد سرفه کرد، ندیدی؟"

-"فردا میخاد بره مهد"

-"یادته یه بارم بردیمش حموم بعدش سرماخورد؟"

-"به نظرم الان خوابش میاد"

-" فک کنم گشنشه میخواد شیر بخوره"

-"نیم ساعت؛ نیم ساعت دیگه میریم" 

گول این آخری رو هیچوقت نباید خورد ، چون تجربه نشون داده " نیمساعت دیگه" هیچوقت نمیرسه .

من چیکار میکنم؟ 

یا اونقدر غر میزنم که مجبور بشه ورش داره ببردش حموم 

یا خودم میبرمش (خیلیم بهمون خوش میگذره) و بعد از حموم اونقدر غر میزنم که پشیمون شه . دفعه ی قبل گفت اونقدر یه حموم رو بزرگ میکنی که شب آدم زهرمارش میشه ، فرمودیم خوبه که متوجه شدی هدفم از غر زدن چی بود . چون فکر میکردم انرژی بیخودی صرف میکنم و هیچی کوفتت نمیشه .

یا روش جدیدی که با بزرگتر شدن فرفروک امکانش حاصل شده : به محض وزود آقای پدر به منزل با صدای بلند اعلام میکنم :" به به ، امروز خوشگل خانوم قراره با باباش بره شاپ شاپ " و دیگه چیزی نمیگم . چون هر چند دقیقه یه بار فرفروک یکی از اردکاشو ور میداره میره بغل باباش و با اصرارمیکشوندش سمت پله ها . 

روز جهانی لباسشویی...
ما را در سایت روز جهانی لباسشویی دنبال می کنید

برچسب : بهونه, نویسنده : maral-memories بازدید : 106 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 3:57