همون پنجشنبه شب کذایی که من با حال خراب یه پتو پیچیده م دور خودم و منتظرم خمیازه های دخترک شروع شه ، آقا زنگ زدن خونه شون . نمیدونم سر چی بحثشون شد ، اول با داداشش بعد با خواهرش . من تو مسائل خونوادگیشون دخالت نمیکنم مگر از من نظر بخوان . منتها لابلای صحبت و مناظره و مذاکره آقا با عصبانیت فرمودن :"مگه من نویدمحمد زاده م؟؟؟" (یا یه چیزی مثل این!)
ازون شب تو فضولی اینکه چی چه ربطی به نوید محمد زاده داره مونده م . و اینکه منظور کدوم نقشش و کدوم فیلمش بود؟
آخه نوید محمد زاده؟؟؟ یه هو یی؟؟؟؟ از کجا باید به ذهن آدم برسه؟؟؟؟
منتظرم عصبانیتش فروکش کنه تا ازش بپرسم . چون هرچی بود ماجرا ، خیلی مهم بوده که آقا داشت قسم میخورد من فلانم اگه تا ده سال دیگه یک بار زنگ بزنم بهتون ....
نوید؟؟؟؟؟
روز جهانی لباسشویی...برچسب : نویسنده : maral-memories بازدید : 186